در حال بارگزاری

لغات پر تکرار زبان عمومی کنکور ارشد – درس 7

شما اینجا هستید:
لغات پر تکرار زبان عمومی کنکور ارشد – درس 7

لغات پر تکرار زبان عمومی کنکور ارشد – درس 7

این بار با درس هفتم از مجموعه آموزش های لغات پرتکرار زبان عمومی کنکور ارشد در خدمت شما هستیم! خیلی وقته که داریم لغات رو به صورت روزانه پیش می‌بریم! و با همین روزی سه لغت کنکور ارشد، تا الان کلّی لغت رو باهم تموم کردیم و این یعنی “اثر مرکب”! ان شاء الله با کمک شما بتونیم این مجموعه رو به سرانجام برسونیم!

هر گونه کپی برداری از این مطلب، رضایت مولف را در بر نداشته و شرعاً و قانوناً غیرمجاز است!

البته واضحه که یک دانشجو، برای خودش (تاکید میکنم خودش فقط!) میتونه این لغات رو کپی بگیره و برای خوندن استفاده کنه (اصلاً برای همین داریم می‌نویسیم این مطلب رو!) ولی منظورم اون دسته از دوستانی است که دوباره همین مطالب رو میرن میذارن توی سایت یا وبلاگ خودشون! یا همین مثال ها و لغات رو میکنن جزوه و …!

راهنمای علائم مورد استفاده در آموزش‌ها

◌◌: بیانگر میزان سختی (هرچه دایره‌های سیاه رنگ بیشتر باشد، سخت‌تر است!)

adj: صفت!

adv: قید!

n: اسم!

v: فعل!

prep: حرف اضافه!

توجه: هر رنگ بیانگر یک معنی است! و مثال‌های هم رنگ با هر معنی، مرتبط با همان معنی هستند! مثلاً اگر رنگ bullet (مداد یا دست اول هر مثال) صورتی است! به معنی این است که آن مثال مربوط به معنی صورتی لغت است!

درس هفتم

اگر می‌خواین این آموزش‌ها رو از اول شروع کنید، به درس 1 مراجعه کنید:

لغات پرتکرار کنکور ارشد – درس 1

روز اول از آموزش لغات پر تکرار زبان عمومی ارشد

1- incorporate : این کُرْپِرِیْت ! (/ɪnˈkɔːpəreɪt $ -ɔːr-/)

 ✔ (v) لحاظ کردن، در بر داشتن  ! (4 بار)

 This design incorporates the best features of our earlier models.

این طرح بهترین ویژگی‌های مدل‌های قبلیمووون رو در بر داره!

The results of the study were incorporated in the final report.

نتایج مطالعات، در گزارش نهایی لحاظ شده بود! (توجه کنید که مجهول ترجمه کردم! چون were incorporated داشت!)

2- dexterity : دِکْسْتِرِتی ! (/dekˈsterəti/)

(n) مهارت ! (4 بار)

 He caught the ball with great dexterity.

او توپ رو با مهارت بالا گرفت!

He’s a teacher known for his verbal dexterity.

او معلمی است که بواسطه مهارت سخنوری‌اش معروف است!

3- commit : کِمیت ! (/kəˈmɪt/)

(v) مرتکب شدن، متعهد شدناختصاص دادن، تخصیص دادن  ! (4 بار)

 Women commit fewer crimes than men.

خانم‌ها جرم‌های کمتری نسبت به مردان مرتکب می‌شوند!

 He keeps delaying his decision because he doesn’t want to commit himself.

او به عقب انداختن تصمیش ادامه میده چراکه او نمی خواد خودش رو متعهد کنه!

The city committed millions of dollars for the housing project.

شهر، میلیون‌ها دلار را برای پروژه خانه‌سازی اختصاص داد!

بیاید تا تنور گرمه، نون رو بچسبووونیم و یک لغت خیلی مهم و مشابه لغت بالا رو هم بگیم! به لغت زیر توجه کنید!

4- commitment : کِمیتمِنْتْ ! (/kəˈmɪtmənt/)

(n) التزام، تعهد  ! (4 بار)

 Some of his teammates said he showed a lack of commitment (to the team).

بعضی از هم تیمی‌هاش گفتند که او تعهد کمی در قبال تیم نشان داده است!

Our company has a commitment to quality and customer service.

شرکت ما یک التزام در قبال کیفیت و سرویس مشتری داره! (منظور اینه که یک تعهدی تووووی خودش میبینه و اینو برای خودش یک چیز درونی و تعهد میبینه!)

مثلاً برای مسئولیت (تعهد) اجتماعی، مسئولیت (تعهد) در قبال خانواده و … هم از این لغت استفاده می‌کنند ها!! کلاً لغت مورد توجهی است در آزمون‌ها!

روز دوم از آموزش لغات پر تکرار زبان عمومی ارشد

5- vanish : وَنیش ! (/ˈvænɪʃ/)

 ✔ (v) ناپدید شدن، نابود شدن  ! (4 بار)

My keys were here a minute ago but now they’ve vanished.

کلیدهای من یک دقیقه پیش همنیجا بودن! اما الان ناپدید شده اند!

Dinosaurs vanished from the face of the earth millions of years ago.

دایناسورها از چهره زمین، میلیون‌ها سال پیش ناپدید شدند! (= نابود شدند)!

6- monotonous : مِناتِنِسْ ! (/məˈnɒtənəs $ məˈnɑː-/)

(n) یکنواخت (به‌گونه‌ای که خسته کننده است!) ! (4 بار)

a monotonous task

یک کار یکنواخت و خسته کننده!

 She speaks in a monotonous voice.

او با یک حالت یکنواخت (و خستهکننده) صحبت میکنه!

7- insert : این سِرْتْ ! (/ɪnˈsɜːt $ -ɜːrt/ )

(v) درج کردن، قرار دادن  ! (4 بار)

 You need to insert a comma between these two words.

تو نیاز داری که یک کاما بین این دو کلمه قرار بدی!

Try inserting a couple of jokes into your speech to keep your audience’s attention.

سعی کن یه چندتا جوک توی صحبت‌هات بذاری تا توجه مخاطبان رو حفظ کنی! (منظورش اینه که یه عده اووون وسط چُرت نزنن!)

روز سوم از آموزش لغات پرتکرار زبان عمومی کنکور ارشد

8- obstruct : اِبْسْتِراکْتْ ! (/əbˈstrʌkt/)

 ✔ (v) مانع شدن، بستن، محدود کردن  ! (4 بار)

 The column obstructed our view of the stage.

ستون دیدمون از stage (توی فارسی هم میگیم استیج! نمیدونم چی ترجمه کنم!) رو محدود کرده بود!

He was fined for obstructing the work of the police.

او بخاطر مانع شدن (محدود کردن) کار پلیس جریمه شده بود! (یکی از معنی‌های fine به معنی جریمه کردن است!)

9- suffer : سافِرْ ! ( /ˈsʌfə $ -ər/)

(v) رنج بردن ! (4 بار)

At least he died suddenly and didn’t suffer.

حداقل او یکدفعه‌ای مُرد و رنج نبرد!

 We suffered a great deal during the war.

[از زبان یکی از رزمندگان]: ما در دوران جنگ یه عالمه رنج کشیدیم!

10- conviction : کِنْویکْشِنْ ! (/kənˈvɪkʃən/)

(n) باور عمیق- محکومیت  ! (4 بار)

 a woman of strong political convictions

یک خانم با عقاید عمیق (باورهای عمیق) و قوی سیاسی!

religious convictions

عقاید محکم (باورهای عمیق) مذهبی!

Convictions for shoplifting have made it difficult for him to get a job.

محکومیت‌های مغازه دزدی [!] برای گرفتن یک شغل، کار رو برای او سخت کرده است!

روز چهارم از آموزش لغات پرتکرار زبان عمومی ارشد

11- convention : کِنْوِنْشِنْ ! (/kənˈvenʃən/)

 ✔ (v) اجلاس، گردهمایی – سنّت، رَسم  ! (4 بار)

 a teachers’ convention

یک اجلاسِ معلّمان! (یک گردهمایی معلّمان!)

 a blind observance of convention

پیروی کورکورانه از آداب و رسوم (از چیزهایی که رَسم است!)

Playing together teaches children social conventions.

بازی با یکدیگر به بچه‌ها رسوم اجتماعی (آداب و رسوم اجتماعی) رو آموزش میده!

12- fortunate : فُرْچِنِتْ ! (/ˈfɔːtʃənət $ ˈfɔːr-/)

(v) خوش شانس ! (4 بار)

 I’ve been fortunate to find a career that I love.

من خیلی خوش‌شانس بودم که حرفه‌ای رو پیدا کردم که دوستش دارم!

 I’m fortunate that I have such an understanding wife.

من خیلی خوش‌شانسم که یک همچین همسر فهمیده‌ای دارم! (منظور همسری است که شرایط رو درک میکنه!)

13- accumulate : اِکیومییِلِیْت ! (/əˈkjuːmjəleɪt/)

(n) انباشتن، جمع‌کردن ! (4 بار)

 the accumulation of data

جمع آوری داده!

the accumulation of evidence against him

جمع کردنِ مدارک علیه او!

روز پنجم از آموزش لغات پر تکرار زبان عمومی ارشد

14- release : ریلیـــس ! (/rɪˈliːs/)

 ✔ (v) رها/آزاد کردن – منتشر کردن  ! (4 بار)

 Police arrested several men, who were later released.

پلیس چند مرد رو که بعداً آزاد شدند، دستگیر کرد!

The new trade figures have just been released.

ارقام تجارت جدید، (همین اخیراً) منتشر شده است!

15- identical : آیْدِنْتیکالْ ! (/aɪˈdentɪkəl/)

(n) یکسان، عیناً مثل هم ! (4 بار)

 The sisters were identical in appearance.

خواهرها (چون the آورده بهتره ترجمه کنیم اوون خواهرها! انگار که مشخصه در مورد چه خواهرهایی داریم صحبت می‌کنیم!) در ظاهر عیناً مثل هم بودند!

 Japan’s social structure can never be identical with China’s

ساختار اجتماعی ژاپن هیچ وقت نمی‌تونه شبیه [ساختار اجتماعی] چین باشه!

16- survive : سِرْوایْوْ ! (/səˈvaɪv $ sər-/)

(v) دوام آوردن، زنده ماندن ! (4 بار)

 Only 12 of the 140 passengers survived.

تنها 12 نفر از 140 مسافر زنده ماندند!

 I’m sure my wife will survive this crisis.

من مطمئنم که همسرم این بحران را دوام خواهد آورد! (از این بحران جان سالم به در خواهد برد!)

روز ششم از آموزش لغات پر تکرار زبان عمومی ارشد

17perceive : پِرْسیو ! (/pəˈsiːv $ pər-/)

 ✔ (v) متوجه شدن، آگاه شدن – تصور کردن  ! (4 بار)

 I perceived [=noticed] that she had been crying.

من متوجه شدم که او داشت گریه می‌کرد!

 He is perceived as one of the best players in baseball.

او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان بیس‌بال تصور میشه!

18- adjust : اِدْجاسْتْ ! (/əˈdʒʌst/)

(v) وفق دادن – تنظیم کردن ! (4 بار)

 It’s hard to adjust myself to the idea that my grand father has gone.

سخته که خودم رو با این تصور که پدربزرگم رفته، وفق بدم!

 Check and adjust the brakes regularly.

ترمزها رو به طور منظم چک و تنظیم کن! (توجه دارید که عموماً وقتی فعلی اول جمله میاد، جمله رو اَمری میکنه! چک کن! تنظیم کن! و …!)

19- impact : ایمْپَکْتْ ! (/ˈɪmpækt/)

(n) اثر – (n) برخورد، تصادف(v) اثر گذاشتن(v) برخورد کردن  ! (4 بار)

 These warnings have been heard so often that they have lost their impact.

این هشدارها بارها (به کرّات) شنیده شده‌اند که اثرشوووون رو از دست داده‌اند!

 The bomb exploded on/upon impact (with the ground). [=when it hit the ground]

بمب براساس تصادُم (تصادُم یعنی برخورد) با زمین منفجر شد!

 No one could have survived such an impact.

هیچکی نمی تونست از همچین تصادُمی (تصادفی، برخوردی) جان سالم به در ببره!

 The tax increase will impact low-income families the most.

افزایش مالیات بیشتر از همه روی خانواده‌های کم درآمد اثر خواهد گذاشت!

 When a large object impacts the Earth, it makes a crater.

وقتی یک شیء بزرگ با زمین برخورد میکه، یک گودال (چاله) درست میکنه!

روز هفتم از آموزش لغات پرتکرار زبان عمومی ارشد

اگر موافقید بریم سراغ 3 لغت دیگه از مموعه لغات کنکور ارشد و البته آخرین روز این درس!

20exhibit : ایگْزیـبِت ! (/ɪɡˈzɪbɪt/)

 ✔ (v) نشان دادن، نمایش دادن ! (4 بار)

He proudly exhibited his trophy.

او با افتخار نشانافتحارش را نشان داد!

✎ She exhibited no fear.

او هیچ ترسی نشان نداد!

21- symptom : سیمْپْتِمْ ! (/ˈsɪmptəm/)

(n) نشانه، نشانه بیماری ! (4 بار)

newspaper attacks were a symptom but not a cause of public discontent

حملات روزنامه نشانه‌ای از نارضایتی همگانی بودند نه علت آن! [جمله شدیداً فلسفی بود!]

 headache is a symptom of many diseases

سردرد نشانه‌ی بسیاری از بیماری‌ها است!

22- conflict : کانْفلیکْتْ ! (/ˈkɒnflɪkt $ ˈkɑːn-/)

(n) کشمکش، ستیز – (n) ناسازگاری ! (4 بار)

the eternal conflict of right and wrong

ستیز (کشمکش) ابدی حق و باطل!

 the conflict between workers and employers

ناسازگاری کارگران و کارفرمایان!

خب این درس هم به پایان رسید و الحمداله یه دونه لغت هم بیشتر از روال همیشگیمون یاد گرفتیم! و با 22 لغت از لغات کنکور ارشد، این درس رو به پایان می‌رسونیم!

تلفظ صوتی لغات این درس

دانلود فایل (حجم: حدود یک و نیم مگابایت)

مشاهده درس بعد: درس 8

مشاهده درس قبل: درس 6

مطالب مرتبط

لغات پر تکرار زبان عمومی کنکور ارشد - درس 16 در 16اُمین درس در از مجموعه دروس بررسی...

لغات پر تکرار زبان عمومی کنکور کارشناسی ارشد - درس 5 در این مطلب، بنا داریم تا لغات...

جزئیات نوشته
تعداد دیدگاه 0
تعداد بازدید 1.1K
تاریخ انتشار 21/05/2019
تاریخ بروزرسانی 21/05/2019
نویسنده گروه آموزشی کولاک
برای ارسال دیدگاه ابتداواردشوید