درس 11 ام از مجموعه دروس بررسی لغات پرکاربرد و پرتکرار زبان عمومی کنکور کارشناسی ارشد رو پی میگیریم! و در این آموزش هم حداقل 21 لغت رو بررسی میکنیم!
هر گونه کپی برداری از این مطلب، رضایت مولف را در بر نداشته و شرعاً و قانوناً غیرمجاز است!
البته واضحه که یک دانشجو، برای خودش (تاکید میکنم خودش فقط!) میتونه این لغات رو کپی بگیره و برای خوندن استفاده کنه (اصلاً برای همین داریم مینویسیم این مطلب رو!) ولی منظورم اون دسته از دوستانی است که دوباره همین مطالب رو میرن میذارن توی سایت یا وبلاگ خودشون! یا همین مثال ها و لغات رو میکنن جزوه و …!
●◌◌◌: بیانگر میزان سختی (هرچه دایرههای سیاه رنگ بیشتر باشد، سختتر است!)
adj: صفت!
adv: قید!
n: اسم!
v: فعل!
prep: حرف اضافه!
توجه: هر رنگ بیانگر یک معنی است! و مثالهای هم رنگ با هر معنی، مرتبط با همان معنی هستند! مثلاً اگر رنگ bullet (مداد یا دست اول هر مثال) صورتی است! به معنی این است که آن مثال مربوط به معنی صورتی لغت است!
اگر میخواین این آموزشها رو از اول شروع کنید، به درس 1 مراجعه کنید:
لغات پرتکرار کنکور ارشد – درس 1
✔ (adj) ناچیز، کماهمیت ! (3 بار)
✎ Compared to her problems, our problems seem trivial.
✍ در مقایسه با مشکلات او، مشکلات من ناچیز به نظر میرسه!
توجه تلفظ: شاید بگین تلفظ اِبلیگِتوری است! ولی توجه داشته باشید که تلفظ British است! اما کافی است تلفظ دیکشنری لانگمن را گوش دهید! خواهید دهید که تلفظ را درست نوشتهایم!
✔ (adj) اجباری ! (3 بار)
✎ The training is obligatory for all personnel.
✍ آموزش برای همهی پرسنل اجباری است! (یه چیزی همینجوری بخاطر اینکه شبیه این مثال است، بگم!: شرکت IBM برای پرسنل فروش خود 18 ماه آموزش میگذارد که بیش از نصف این دوره، به صورت عملی است و نزد پرسنل فروش قدیمی آموزش میبینند!)
✔ (v) تکامل یافتن ! (3 بار)
✎ Some believe that birds evolved from dinosaurs.
✍ یه عده باور دارن که پرندهها از دایناسورها تکامل یافته!
✎ The group gradually evolved into a political party.
✍ گروه به مرور به یک حزب سیاسی تکامل یافته است!
✔ (v) اندیشیدن ! (3 بار)
✎ He pondered over God’s greatness for hours.
✍ او ساعتها درباره عظمت خداوند اندیشید (تفکّر کرد)!
✎ Sajjad stood still for a moment, pondering whether to go or not.
✍ سجّاد برای لحظهای بیحرکت واستاد! به این فکر میکرد که بره یا نره!
✔ (adj) منطقی ! (3 بار)
✎ I thought her explanation was perfectly/entirely/completely plausible. [=I believed her explanation]!
✍ من فکر کردم توضیحات او کاملاً منطقی بود!
✔ (v) انگیزه ! (3 بار)
✎ His discoveries have given impetus to further research.
✍ یافتههای او، انگیزهای برای تحقیقات بیشتر داده است!
یک نکته: این لغت یه معنی دیگه هم به صورت “نیروی محرکه” داره! (مثلاً اینکه نیروی محرکه دستگاه توسط فلان فراهم میشود!) ولی خیلی نیازی نیست، این معنی رو یاد بگیرید [حداقل به نظر من!] و اینکه با توجه به همین معنی انگیزه، خیلی هم حفظ این معنی سخت نیست! چون نیرو محرکه هم مثل انگیزه ماشین یا … است! D:
✔ (v) جلوگیری کردن، مانع شدن ! (3 بار)
✎ Storms at sea impeded our progress.
✍ طوفان در دریا، مانع پیشرفت ما شد!
✔ (v) رشد کردن، شکوفا شدن – با تکان جلب توجه کردن ! (3 بار)
✎ Regional markets have flourished in recent years.
✍ بازارهای محلی در سالهای اخیر رشد کردهاند!
✎ He walked quickly to the desk, flourishing his cheque book.
✍ او به سرعت به سمت میز رفت، در حالی که داشت دسته چکشو تکووون میداد! (به نحوی که جلب توجه کنه! در ترجمه این جمله بخاطر این فعل مستتر است!)
✔ (n) ایراد، نقص ! (3 بار)
✎ It’s a great city – the only drawback is the weather.
✍ خیلی شهر خوبی است! تنها ایرادش وضعیت آبوهوا است!
✎ The trip sounds great, but cost is a major drawback.
✍ سفر عالی به نظر میرسه، امّا هزینه ایراد عمده است!
به نظر من خیلی لغت مهمی است این لغت! و البته پرکاربرد در متون علمی!
✔ (v) تشخیص دادن ! (3 بار)
✎ a method of distinguishing cancer cells from normal tissue
✍ یه روشِ تشخیص سلولهای سرطانی از سلولهای سالم!
✎ He doesn’t distinguish good from evil.
✍ او خوب را از بد تشخیص نمیدهد!
✔ (adj) متفاوت، گوناگون ! (3 بار)
✎ subjects as diverse as pop music and archaeology
✍ موضوعاتی گوناگون به اندازه [تفاوتِ یا گوناگونیِ] موسیقی پاپ و باستانشناسی! (یعنی میخواد بگه اینا اینفدر با هم متفاوتاند!)
✔ (v) محکوم کردن ! (3 بار)
✎ The government condemns all acts of terrorism.
✍ دولت تمام اقدامات تروریستی را محکوم میکند!
✎ He was condemned to life imprisonment.
✍ او محکوم شد به حبس اَبَد!
باید بدونید که imprisonment یعنی “حبس”! و اون life قبلش هم در نقش صفت و به معنی “اَبَد، و برای همیشه” داره ایفای نقش میکنه!!
✎ Illiteracy has condemned them to poverty.
✍ بیسوادی آنان را به فقر محکوم کرده است!
به نظر من موارد زیر رو بدونید!: (فرای کنکور، نسبتاً پُرکاربردن به نظر من!)
illiterate یعنی بیسواد! (و برعکسش میشه: literate یعنی باسواد!)
Illiteracyیعنی بیسوادی! (و برعکسش میشه: literacy یعنی باسوادی!)
تذکر: میدونم بین محکوم کردن در مثال اول و دوم و سوم فینفسه فرق وجود داره! اما خب وقتی میشه با تعداد معنی کمتر و با یک معنی، چیزهای مختلف یادگرفت به نظرم چندتا کردن معنی ضرورت نداره! (این رو هم گفتم تا به ما خُرده نگیرید که چرا بینشون فرق قائل نشدیم!) [مثلاً واقعیت اینه که در مثال دوم، مفهوم تنبیه کردن و مجازات کردن داره! و الی آخر… ولی واقعاً وقتی میشه با یه معنی یادگرفت، چرا چندتا بگیم خب؟!]
✔ (adj) آسیبپذیر ! (3 بار)
✎ She was very vulnerable after his divorce.
✍ او بعد از طلاقش خیلی آسیبپذیر بود!
✎ The fort was vulnerable to attack from the north.
✍ دِژ (قلعه) خیلی به اینکه از شمال حمله بشه آسیبپذیر بود!
✔ (v) سرزنش کردن ! (3 بار)
✎ The article scolds [=(more formally) berates, upbraids] the United Nations for not doing enough about the situation.
✍ اون مقاله (چون the آورده، مقاله مشخصه!)، سازمان ملل رو سرزنش میکنه واسه انجام ندادن {کارهای} کافی درباره وضعیت!
✎ Her father scolded her for upsetting her mother.
✍ پدرش او را بخاطر ناراحت کردن مادرش سرزنش کرد!
✔ (v) مشخص کردن ! (3 بار)
✎ conflicts that specify hostility
✍ ناسازگاریهایی (منظور: کشمکشهایی) که خصومت رو مشخص میکنه (حاکی از خصومت است)!
تذکر: فرای کنکور، به نظر من لغت hostility خیلی لغت مهمی است! و خیلی زیاد حداقل من به چشمم میخورم! توی خبرها که شدیداً و به وفور به چشم میخوره! به نظرم من حتماً یادش بگیرید!
✎ Specify the color and quantity when you order.
✍ وقتی سفارش میدی، رنگ و مقدار رو مشخص کن! (مثلاً فرض کنید این مثال، مکالمه یک مغازهدار رنگفروشی است با یک مشتری!)
✔ (adj) کمعمق- سطحی، جزئی، سطحینگر ! (3 بار)
✎ a shallow river
✍ یک روخانه کمعمق!
توجه: متضاد این کلمه میشه deep به معنی عمیق!
✎ a shallow argument
✍ یک بحث سطحی، جزئی!
توجه: این معنی دوم یه حس بد و یه جوری توووی خودش داره! یعنی مثلاً درباره مثال بالا اینکه بگیم: “چه قدر بچهان اینا که بحث سطحی میکنن!” خلاصه اینکه این معنی دوم یک حس منفی و اینطوری هم با خودش داره عموماً! (مثال زیر هم توی همین مایههاست!)
✎ If he’s only interested in your beauty, that shows how shallow he is.
✍ اگر بخاطر زیباییت بهت علاقهمند شده، این نشون میده که خیلی سطحی است! (خیلی سطحینگر است!) [دقت کنید که اون حس منفی رو تووی جمله داریم میبینیم!]
✔ (v) خراب کردن، نابود کردن – (n) نابودی – (n) ورشکستگی ! (3 بار)
✎ Years of computer use ruined his eyesight.
✍ سالها استفاده از از کامپیوتر، بیناییش رو نابود کرد!
✎ The incident led to the ruin of their relationship.
✍ اون اتفاق (چون the آوردن و معلومه داره در مورد کدوم اتفاق صحبت میکنه، اینجوری ترجمه کردم!)، باعث نابودی رابطه اونا شد!
✎ The drought brought economic ruin to local farmers.
✍ خشکسالی، ورشکستگی (نابودی) اقتصادی رو برای کشاورزهای محلی آورد!
✔ (n) طرح، برنامه ! (3 بار)
✎ a scheme to improve the economy
✍ یک طرح/برنامه برای بهبود اقتصاد!
✎ another scheme to cheat old farmers
✍ یک طرح (حُقّه، دسیسه) دیگه واسه گولزدن کشاورزهای مُسِن!
توجه: در اصل باید یک معنی دیگه به اسم “دسیسه و حُقّه” هم تعریف میکردیم! ولی به نظرم لازم نیست! چون با همون طرح و برنامه هم میشه معنی کرد! و اینجوری تعداد معنی کمتری رو حفظ میکنیم!!
✔ (adj) بعدی ! (3 بار)
✎ a period subsequent to the war
✍ یک دوره بعد جنگ!
✎ subsequent pages of the book
✍ صفحات بعدی کتاب!
✔ (v) مبهم ! (3 بار)
✎ Sajjad was vague about where he had been and what he had been doing.
✍ [فرض کنید داره یک پلیس صحبت میکنه!] سجّاد درباره اینکه کجا بوده و چیکار داشته میکرده، مبهم بود! (منظور: خیلی شفاف صحبت نکرد!)
✎ Her father scolded her for upsetting her mother.
✍ پدرش او را بخاطر ناراحت کردن مادرش سرزنش کرد!
✔ (v) تشخیص دادن ! (3 بار)
✎ I apologize for not having recognized you at first.
✍ از اینکه ابتدا شما را بجا نیاوردم عذر میخواهم!
توجه: در انگلیسی بریتانایی (BrE) این لغت به صورت recognise هم نوشته میشود!
تعداد دیدگاه | 0 |
تاریخ انتشار | 07/06/2019 |
تاریخ بروزرسانی | 07/06/2019 |