آیا کتابهای روانشناسی مثل اثر مرکب و غیره کتابهای زرد هستن؟! اصلاً کتابهای زرد به چه نوع کتابهایی میگن؟!
اخیرا یک مطلب مرتبط با توسعه شخصی از آقای جیمز کلییر (نویسنده کتاب عادتهای اتمی) در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر کردم! یکی از کامنتهایی که برام فرستاده شد این بود:
“چه جالب. امیدوارم این صحبتها روانشناسی زرد نباشن. بعضیها میگن تو ستاره میخوای ولی خدا برات ماه میخواد…”
من هر دو بخش کامنتشون رو دوست دارم جواب بدم! اما در این مطلب، دوست دارم بخش اول رو جواب بدم! بخش دوم سوالشون رو در این مطلب جواب دادم!
من حتی از ایشون دقیقاً پرسیدم که تعریف شما از کتاب زرد چیست؟! و ایشون جواب دادن:
“بعضاً مطرح کردن راههای غیرعلمی و نهایتاً انتظار نتایج ماورائی ازشون که چیزی جز ناامیدی نداره…”
خب! اجازه بدید با همین موضوع شروع کنیم!
مثلاً کتاب اثر مرکب (از Darren Hardy) و یا عادتهای اتمی (از James Clear) یا کتاب عادتهای خُرد (از BJ. Fogg) رو بیاید در نظر بگیرید! ایناها به نظر من چند نمونه از کتابهای فوقالعاده در زمینه توسعه فردی هستند!
در این کتابها، مطالب بر دو دسته است:
مثلاً بذارید یه توصیه فوق العاده از آقای دِرِن هاردی که در کتاب اثر مرکب آوردن رو بگم!
ایشون میگه من یک دفتری برداشتم و هر روز یک سری نکات مثبت در مورد همسرم توی اون دفتر مینوشتم! این نوشتنِ نکات مثبت باعث میشد که من ففط نکات منفی همسرم رو نبینم! و خوبیهای ایشون رو هم ببینم! و این دیدن نکات مثبت باعث میشد من با ایشون بهتر برخورد کنم! چون میدیدم که ایشون همسری است که نکات مثبت زیادی دارد! درسته نکات منفی هم داره (که همه ما داریم)، اما نکات مثبت زیادی هم داره! و خلاصه وقتی من با همسرم بهتر برخورد میکردم، ایشون هم حسش به من طبیعتاً بهتر میشد! و چون از من محبت میدید، ایشون هم متقابلاً با من بهتر برخورد میکرد! و این عملاً اثرمرکب اتفاق میافتاد! و این حلقه در جهت مثبت تکرار میشد! ضمن اینکه من این دفتر رو بعد از یک سال به همسرم هدیه دادم! که همسرم گفت این کادو حتی از BMW که برام خریدی، برام ارزشمندتر بود!
خب! الان این چیزی که من نقل کردم، در مقالات علمی که نیومده، درسته؟! و صرفاً تجربه آقای دِرِن هاردی بوده! سوال من اینجاست: مشکلش چیه؟! آیا حرف بدی زده؟! آیا توصیه بدی کرده؟! نه والا!
من حرفم اینه انقدر علمزده هم نباشیم! همین علم در گذر زمان، حرفهاش رو خیلی وقتها عوض میکنه! مثلاً در زمان کرونا یادمون نمیره یه روز میگفتن از طریق سطوح منتقل میشه، یه روز میگفتن نه منتقل نمیشه! و الی آخر که من میتونم کلی مثال دیگه هم بزنم (یک موردش رو همین چندسال پیش یکی از دوستان که در حوزه فیزیک ماده چگال و ابررسانا کار میکرد برام توضیح داد)! ضمن اینکه با یه سرچ ساده، میتونید نظریاتی که در گذر زمان نقض شدن رو هم ببینید! توجه کنید: من آدم ضد علم نیستم! و خودم از همین علم استفاده میکنم و خودم هم کلی درس خوندم! ولی من حرفم اینه: علم رو نکنید قبله! این علم براساس علوم تجربی است و در گذز زمان، شاید مشاهدات چیز دیگری رو ثابت کنن و به همین دلیل نظریات قبلی رو رد کنن! (کما اینکه تا الان این اتفاق زیاد افتاده)!
و نکته بعدی هم اینکه یه سری چیزا جنبه تجربه شخصی دارن! نه مقاله علمی!
مثلاً این آقای دِرِن هاردی، آیا کشف علمی کرده؟! نه! پس نمیتونه این تجربهش رو در مقالات علمی چاپ کنه! چون بهش میگن شما contribution (مشارکت به بدنه دانشی) نداشتید! ولی تجربه ایشون فوقالعاده ارزنده و خوبه! و مشکلی هم ندارم تجربه ایشون! کاملاً منطقی و عقلانی بود!
یا مثال دیگه:! یه کتاب هست به اسم بولت جورنال! این کتاب تماماً براساس تجربه یک شخص تهیه شده! یک نوع یادداشتبرداری است! و چون مردم خیلی دوسش داشتن و براشون مفید واقع شده، خیلی ازش استقبال شده و خیلیها (مثل خود من) ازش استفاده میکنن!
پس حرف من اینه: مثلا در همین موردی که گفتم، آقای دِرِن هاردی یه تجربهای از خودش رو گفته! و من خیلی هم با تجربهش حال کردم! و خیلی هم مفید بوده! تماماً هم عقلپسند و منطق پسند بوده! الان دقیقاً چرا من باید به این یه برچسب زرد بزنم و کلاً بیخیالش بشم؟!
اما بخش دوم صحبت ایشون: نهایتاً انتظار نتایج ماورائی ازشون که چیزی جز ناامیدی نداره!
این رو لطفاً برای همه موارد یادتون باشه: در همه حوزهها شیاد و کلاهبردار و سوءاستفادهگر پیدا میشه! بذارید یه مثال بزنم و یه تجربه شخصی رو بگم!:
چند سال پیش، یکی از افرادی که باهاشون آشنایی داشتم، در تلگرام برام یه پیام از یک کانال رو فرستادن! مطلب چیزی شبیه زیر بود:!
شما میتونید با یادگیری HTML وارد بازار کار بشید و حداقل انجمن طراحی کنید!
اگر کسی ذرهای طراحی سایت بدونه، دوست داره ایشون رو خفه کنه! 🙂
چون با دونستن صرفا HTML (به لفظ صرفاً توجه کنید) کسی حتی یه هزارتومنی هم کف دست شما نمیذاره و با اون به تنهایی هیچکاری نمیتونید بکنید! نمیگم HTML به درد نمیخوره! میگم در طراحی سایت، کلی چیز میز لازمه و صرفاً و صرفاً با دونستن همین HTML تنها نمیتونید کاری بکنید!
اما این بندهخدا چرا این درغ رو گفته؟! چون احتمالاً میخواسته دوره HTML بفروشه!
اما شما با دیدن ایشون تعمیم نمیدید بگید: همه آموزشهای نرم افزارها زرد هستن!!
یا مثلاً فرض کنید یه پولدار میبینید که به شما ظلم کرده، نمیگید: همه پولدارها زرد هستن! و پول هم زرد است و چیز بدی است!!!
و این که آدمهای شیاد در هر حوزهای پیدا میشن قابل اجتناب نیست! در هر حوزهای….! روی لفظ هر تاکید میکنم!
ولی این وظیفه شماست، که با مشورت و تحقیق و با فکر و منطق از بین دروع و راست، سعی کنید مطالب منطقی و صحبتهای منطقی رو جدا کنید! اگر یه چیزی براتون منطقی نبود، قرار نیست قبول کنید! کسی زورتون نکرده که!!
برخی از کتابها هستن با موضوع قانون جذب! به شخصه من کلیت قانون جذب رو قبول دارم (اما فقط در حد کلیات)! اما خیلی از جزئیاتی که کانالها و برخی کتابها براش درست میکنن رو صادقانه قبول ندارم! و برای قبول نداشتنم استدلال میارم! و حتی همون اول هم گفتم حداقل کلیتش رو قبول دارم! اما نمیام از ریشه کلاً همه رو بزنم و چهارتا برچسب زرد و … هم بهشون بزنم! و حتی گاهاً این احتمال رو هم میدم که شاید من درکشون نمیکنم! ولی خلاصه اینکه برای برچسب زدن، باید یه استدلالی داشت! و من هم منطق و فکر دارم! اگر خوشم نمیاد و به نظرم منطقی نیست، خب کتابهایی با این موضوع رو نمیخونم! منو کسی زووور که نکرده کتاب قانون جذب بخونم که!!!
ولی کتاب اثرمرکب از نظر من تماماً منطقپسند و عقلپسند است! و من دلیلی نداره بخوام کتابی مثل اثرمرکب رو با تعصب الکی بذارم کنار!
حرف کلی من اینه: ما همگی عقل و فکر و منطق داریم! وقتی یه کتابی رو میخونیم، اونایی که منطقی هست رو گوش میکنم، اونایی که منطقی نیست رو گوش نمیکنم! اما اینکه با برچسبهایی مثل زرد و فلان… در نطفه کل کتابهای روانشناسی، موفقیت و توسعه فردی رو خفه کنیم، انصافاً برخلاف همون منطقمون هست!
یه چیزی رو در یکی از کتابهای آقای جیم ران (Jim Rohn) خوندم که خیلی دوسش داشتم! جمله اینه:
As you read this book, imagine that you are shopping. Take and use only those ideas that apply to you now. You certainly don’t have to “buy into” everything any one person says. But do give yourself a chance. Read the following pages with an open mind. If something makes sense to you, try it. If it doesn’t, discard it. Remember, in whatever you do be a student, not merely a follower.
ترجمه: هنگام خواندن این کتاب، تصور کنید که در حال خرید هستید! فقط اون ایدههایی رو بگیرید و استفاده کنید که به دردتون میخوره! شما قرار نیست هر کسی هرچی گفت رو بخرید (چون تشبیه کرد به خرید، برای همین از لفظ خرید داره استفاده میکنه دیگه)! اما به خودتون یه فرصت بدید! صفحههایی که در ادامه میاد رو با ذهن باز بخونید! اگر چیزی به نظرتون منطقی میاد، امتحانش کنید، اگر به نظرتون منطقی نمیاد، بیخیالش بشید و بندازیدش کنار! یادتون باشه، در هر کاری که میکنید، دانشجو باشید نه صرفاً یک دنبالهرو!
مثلاً من همین آقای جیم ران رو خیلی دوست دارم! ولی ایشون سیمناری داره که حدود 4 ساعت و نیمه! که اتفاقاً اون سمینار رو هم خیلی دوست دارم و خیلی دیدم! خیلی به معنی حقیقی کلمه! ولی در همون سمینار ایشون حرفایی میزنه که سر سوزنی برای من منطقی نیست و اصلاً قبولش ندارم! من قرار نیست ذنبالهرو آقای جیم ران باشم! ولی اگر حرف منطقی و قشنگی میزنه، چرا نباید به بخشهای از حرفش که درسته گوش کنم؟!!
نویسنده: سجاد رحمانی !
1- من سعی میکنم هر هفته حداقل یک مقاله منتشر کنم! پس حتماً سایتمون رو هر هفته چک کنید!
2- امیدوارم این مطلب رو دوست داشته باشید! اگر دوست داشتید لطفاً در بخش نظرات، نظرتون رو بگید! بهم واقعاً برای ادامه دادن این مقالات انگیزه میده! و در ضمن اگر میشه این مقالات رو برای دوستان خودتون هم به اشتراک بذارید تا اونا هم به جمع ما اضافه بشن! خیلی ممنون!
آدرس ما در شبکههای اجتماعی مختلف رو از طریق این لینک پیدا کنید!
سایر مقالات ما در زمینه توسعه فردی: لینک !
تعداد دیدگاه | 0 |
تعداد بازدید | 2.5K |
تاریخ انتشار | 26/08/2023 |
تاریخ بروزرسانی | 26/08/2023 |
نویسنده | گروه آموزشی کولاک |