در این مطلب، بنا داریم تا لغات پر تکرار زبان عمومی کنکور کارشناسی ارشد را با کلی مثال و وویس و … با هم تمرین کنیم! هر روز تعدادی لغت به همین مطلب اضافه میشود [خداقل سه تا]! و بعد از رسیدن تعداد لغات به یک حد معقول، وویس تلفظ لغات هم برای آن ضبط میشود!
لطفا:
[1]- این مطلب را به دوستان خودتان معرفی کنید تا انگیزهای برای گذاشتن این مطلب رایگان باشد!
[2]- خواهشاً کپی نکنید! واقعاً خیلی زحمت داره نوشتن این مطالب و تهیهشوووون، واقعا همین به ترتیب تکرار چیندن لغات خودش یه داستانه! تایپ و گشتن واسه مثال خوب توی دیکشنری و ترجمه مثال ها و تایپ و … هم یک داستان دیگه! لطفا و خواهشاً احترام بذارید به این همه زحمنی که کشیدیم و لطفا کپی نکنید!
[3]- هرجایی از مطلب اشتباه املایی، نگارشی، لُپی یا … دیدید، به ما اطلاع بدید تا درستش کنیم!
هر گونه کپی برداری از این مطلب، رضایت مولف را در بر نداشته و شرعاً و قانوناً غیرمجاز است!
البته واضحه که یک دانشجو، برای خودش (تاکید میکنم خودش فقط!) میتونه این لغات رو کپی بگیره و برای خوندن استفاده کنه (اصلاً برای همین داریم مینویسیم این مطلب رو!) ولی منظورم اون دسته از دوستانی است که دوباره همین مطالب رو میرن میذارن توی سایت یا وبلاگ خودشون! یا همین مثال ها و لغات رو میکنن جزوه و …!
●◌◌◌: بیانگر میزان سختی (هرچه دایرههای سیاه رنگ بیشتر باشد، سختتر است!)
adj: صفت!
adv: قید!
n: اسم!
v: فعل!
prep: حرف اضافه!
توجه: هر رنگ بیانگر یک معنی است! و مثالهای هم رنگ با هر معنی، مرتبط با همان معنی هستند! مثلاً اگر رنگ bullet (مداد یا دست اول هر مثال) صورتی است! به معنی این است که آن مثال مربوط به معنی صورتی لغت است!
اگر میخواین این آموزشها رو از اول شروع کنید، به درس 1 مراجعه کنید:
لغات پرتکرار کنکور ارشد – درس 1
✔ (v) در معرض چیزی قرار دادن – (v) نشان دادن – (v) افشا کردن ! (5 بار)
✎ Potatoes turn green when exposed to light.
✍ سیب زمینیها وقتی در معرض نور خورشید قرار بگیرن، سبز میشن!
✎ He lifted his T-shirt to expose the scar.
✍ او تیشرت خودش رو بالا زد تا جای زخم رو نشون بده!
✎ The report exposes the weaknesses of the manager.
✍ گزارش، ضعف مدیریت رو افشاء میکنه!
✔ (prep) به رغم ! (5 بار)
✎ Despite people’s best efforts to support dear Adel Ferdousipour, the manager …!
✍ به رغم بهترین تلاشهای مردم برای حمایت از عادل فردوسی پور عزیز، مدیر …. ! (چی بگم والا! فقط میتونم سه نقطه بذارم!)
✔ (v) آسیب رساندن – (n) آسیب ! (5 بار)
✎ insects that damage crops
✍ حشراتی که به محصولات آسیب میرسوووونَن!
✎ The damage to his reputation was considerable.
✍ آسیب به شهرتش، قابل ملاحظه بود!
✔ (n) اندازه – (n) بُعد – ! (5 بار)
✎ We’ll need to know the exact dimensions of the room.
✍ ما اندازههای دقیق اتاق رو نیاز خواهیم داشت!
✎ It is important to keep in mind the historical dimension to these issues.
✍ مهمه که ابعاد تاریخی این مسئله رو در ذهن داشته باشی!
✔ (v) محدود کردن- ! (5 بار)
✎ In future we will restrict class sizes to 20 students.
✍ در آینده ما اندازه کلاسها رو به 20 دانش آموز محدود خواهیم کرد!
✔ (v) پیش بینی کردن ! (5 بار)
✎ Sales were five percent lower than predicted.
✍ فروش ها 5 درصد از (مقادیر) پیش بینی شده کمتر بود!
✎ She claims that she can predict future events.
✍ او ادعا میکنه که میتونه وقایع آینده رو پیش بینی کنه!
✔ (adj) شدید ! (5 بار)
✎ severe weather conditions
✍ شرایط آب و هوایی شدید (منظور افتضاح!)
✎ His injuries were quite severe.
✍ صدمات او خیلی شدید بود!
✔ (n) اصول اخلاقی – اصل– ! (5 بار)
✎ It’s against my principles to cheat.
✍ برخلاف اصول اخلاقی من است که تقلب کنم! [ان شاء الله روزی برسه که برخلاف اصول اخلاقی همه باشه!]
✎ the basic principles of business management
✍ اصول ابتدایی مدیریت کسب و کار!
✔ (n) گسسته، مجزا ! (5 بار)
✎ The change happens in a series of discrete steps.
✍ تغییرات توی یک سری قدمهای گسسته و مجزا اتفاق میافتن!
✎ The process can be broken down into a number of discrete [=separate, individual] steps.
✍ پروسه میتونه به یک تعداد قدمهای گسسته و مجزا شکسته بشه!
✔ (v) متمایل کردن – (v) آراستن (چیدن) [توضیح زیر را بخوانید]! (5 بار)
توجه کنید منظورم از آراستن، تزئین کردن و این چیزا نیست! منظور آرایش دادن، آرایش نظامی دادن و چیدن و … است
✎ people whose genes dispose them toward a particular disease
✍ افرادی که ژِنِشووون اون ها به سمت یک بیماری خاص متمایل میکنه!
✎ The troops/cottages were disposed [=(more commonly) arranged] along either side of the river.
✍ سربازان دو طرف روخانه آزایش یافته بودند!
✔ (v) وضع کردن – (v) تحمیل کردن ! (5 بار)
✎ The judge imposed a life sentence.
✍ قاضی حبس اَبَد وضع کرد.
✎ He imposes his personal beliefs on his employees.
✍ او عقاید و باورهای شخصی خودش رو به کارمنداش تحمیل میکنه! (مثلاً مدیری رو تصور کنید که معتقده کارمندها فقط باید کارشون رو بکنن! و هیچ کاری به بقیه چیزها نداشته باشن! در صورتی که در شرکتهای خوب، اتفاقاً حتی از اپراتور هم نظر میگیرن! نه مثل یکی از بزرگترین شرکتهای خودروسازی خودمون که بالانس خط یکی از خودروهای خارجیش، خیلی بد بود و تازه وقتی اپراتورها بهش میگفتن مشکلات رو!، بجای حل، میگفت: نه ما خودمون قدیمها اینو میزدیم! (و این یعنی: آقای اپراتور مشکل از توست! نه من!!!) در صورتی که اون موقع سرعت خط خیلی پایین تر بوده! سالی که زووووره 13 ماهه دیگه! جملهای هست که میگه: از ماست که بر ماست! وقتی مهندس یک شرکت خودروسازی بزرگ….! ادامه نمیدم! ان شاء الله نسلهای بعدی، خودشون بشن دمینگ ایران! و ایران رو بکنن ژاپنی که بعد جنگ جهانی دوباره جوون گرفت! با تلاش…! ان شاء الله!)
✔ (adj) بی تفاوت – (adj) متوسط ! (5 بار)
✎ He was amazed that some students could be so indifferent about their country.
✍ او تعجب کرده بود که چجوری میشه که بعضی دانشجویان درباره کشورشون انقدر بیتفاوت باشن! [واقعاً چجوری میشه…!]
✎ Was the food good, bad, or indifferent?
✍ غذا خوب بود، بد بود یا متوسط؟!
✔ (v) ترک کردن – (v) انحراف پیدا کردن ! (5 بار)
✎ he train departed (from the station) on time.
✍ قطار به موقع از ایستگاه خارج شد (=رفت)!
✎ The company’s managers don’t want to depart from an approach that has worked well in the past.
✍ مدیر شرکت نمیخواد از رویهای که در گذشته خوب کار کرده، انحراف پیدا کنه!
✔ (prep) ذاتی، درونی ! (5 بار)
✎ Flexibility is intrinsic to creative management.
✍ انعطاف پذیری، برای مدیریت خلاق داتی، درونی است! (منظور: ضروری است، و جزء ذات همچین کاری است و باید داشته باشه!)
✎ the intrinsic interest of the subject
✍ علاقه درونی به موضوع!
✔ (v) مُقارن شدن، همزمان شدن ! (5 بار)
✎ The population increase coincided with rapid industrial growth.
✍ افزایش جمعیت با رشد سریع صنعتی مُقارن و همزمان شد!
✎ Her job coincided well with her career goals.
✍ شغل او با اهداف حرفهاش مُقارن شد!
✔ (v) پرورش دادن، بهبود دادن – (v) ارتقا دادن – (v) تبلیغ کردن ! (5 بار)
✎ Fertilizer promotes leaf growth.
✍ کود رشد برگ را بهبود میدهد!
✎ I was promoted today!
✍ من امروز ارتقا یافتم!
✎ The marketing department is busy promoting the new line of men’s clothes for fall.
✍ دپارتمان بازاریابی سرش شلوغه و داره سری جدید لباسهای مردانه رو برای پاییز تبلیغ میکنه!
✔ (n) نتیجه، پیامد – (n) به صورت تلویحی – (n) مشارکت ! (5 بار)
✎ We must consider the long-term implications of the new trade policies.
✍ ما باید نتایج بلند مدت سیاست های جدید تجاری رو در نظر بگیریم!
✎ He condemned the court and, by implication, the entire legal system.
✍ او دادگاه رو سرزنش کرد، و به صوت تلویحی کل سیستم قضایی رو!
✎ He was shocked by the implication of his friend in the theft.
✍ او بخاطر مشارکت دوستش در دزدی شگفت زده شده بود!
✔ (v) کنترل کردن و تکان دادن (چیزی) با دست/ماشین – (v) (با مهارت) کنترل/اداره کردن – (v) دستکاری کردن ! (5 بار)
✎ manipulate a computer mouse
✍ کنترل کردن و تکان دادن موس کامیپوتر!
✎ The program was designed to organize and manipulate large amounts of data.
✍ برنامه طراحی شده بود تا حجم زیادی از داده رو مدیریت و سازماندهی کنه!
✎ He’s accused of trying to manipulate the data.
✍ او متهم است به تلاش برای دستکاری کردنِ داده!
✔ (v) دفاع کردن، حمایت کردن – (n) مدافع، حامی ! (5 بار)
✎ He advocates traditional teaching methods.
✍ او از روشهای سنتی تدریس دفاع میکند!
✎ She works as a consumer advocate.
✍ او به عنوان حامی/مدافع مصرف کننده فعالیت میکنه!
✔ (n) گروه، انجمن – (n) مشارکت، ارتباط ! (5 بار)
✎ an association of startups’ leaders
✍ گروه/انجمن رهبران استارتآپها !
✎ They denied having any association with terrorists.
✍ اونها هرگونه مشارکت و ارتباط با تروریستها رو رد کردند!
✔ (n) قانون، منشور – (n) سلامتی – (n) ترکیب ! (5 بار)
✎ The state’s constitution has strict rules about what tax money can be used for.
✍ قانون و منشور ایالت، قوانین سختی درباره اینکه پول مالیات برای چه مواردی میتونه استفاده بشه داره!
✎ He has a robust/weak constitution.
✍ او یک سلامتی قوی/ضعیف دارد!
✎ What’s the chemical constitution of the dye?
✍ (تصور کنید یه نفر داره از یه نفر دیگه در مورد رنگ مو میپرسه!): ترکیب شیمیایی رنگ (اون رنگ خاص منظورشه!) چیست؟!
دانلود فایل (حجم: حدود 1 و نیم مگابایت)
تعداد دیدگاه | 8 |
تاریخ انتشار | 26/04/2019 |
تاریخ بروزرسانی | 26/04/2019 |