در این درس (درس 13)، به بررسی حداقل 21 لغت از پرتکرار ترین لغات زبان عمومی کنکور کارشناسی ارشد میپردازیم! در این مجموعه از پرتکرار ترین لغات به کمتکرار ترین لغات در حال مرور کلمات هستیم!
هر گونه کپی برداری از این مطلب، رضایت مولف را در بر نداشته و شرعاً و قانوناً غیرمجاز است!
البته واضحه که یک دانشجو، برای خودش (تاکید میکنم خودش فقط!) میتونه این لغات رو کپی بگیره و برای خوندن استفاده کنه (اصلاً برای همین داریم مینویسیم این مطلب رو!) ولی منظورم اون دسته از دوستانی است که دوباره همین مطالب رو میرن میذارن توی سایت یا وبلاگ خودشون! یا همین مثال ها و لغات رو میکنن جزوه و …!
●◌◌◌: بیانگر میزان سختی (هرچه دایرههای سیاه رنگ بیشتر باشد، سختتر است!)
adj: صفت!
adv: قید!
n: اسم!
v: فعل!
prep: حرف اضافه!
توجه: هر رنگ بیانگر یک معنی است! و مثالهای هم رنگ با هر معنی، مرتبط با همان معنی هستند! مثلاً اگر رنگ bullet (مداد یا دست اول هر مثال) صورتی است! به معنی این است که آن مثال مربوط به معنی صورتی لغت است!
اگر میخواین این آموزشها رو از اول شروع کنید، به درس 1 مراجعه کنید:
لغات پرتکرار کنکور ارشد – درس 1
✔ (v) سرآمد بودن، بهتر بودن ! (3 بار)
✎ Rick has always excelled at foreign languages.
✍ ریک [اسمی یه نفر از بندگان خداست!] همیشه در زبانهای خارجی سرآمد بوده است!
✔ (adj) اضافی، مازاد ! (3 بار)
✎ The tests found an excess of sodium in his blood.
✍ تستها سدیم اضافی در خونش یافت!
✔ (v) تایید کردن، پشتیبانی خود را اعلام کردن – پشتنویسی کردن [چِک] ! (3 بار)
✎ The committee must endorse [=approve] the decision.
✍ کمیته باید تصمیمو پشتیبانی کنه!
✎ He officially endorsed the labour party candidate.
✍ او رسماً پشتیبانی خود را از کاندیدای حزب کارگر اعلام کرد!
✎ Before you cash a check you have to endorse it
✍ قبل از اینکه چِکی رو نقد کنی، باید پشتنویسیش کنی!
✔ (n) بحث، گفتگو، مشاجره – (v) مشاجره کردن، بحث کردن ! (3 بار)
✎ There was a dispute [=disagreement] over/about what to do with the extra money.
✍ یک مشاجره (بحث) وجود داشت که با پول اضافی چه بکنن!
✎ Few would dispute that travel broadens the mind.
✍ افراد کمی سَرِ این بحث میکنن که مسافرت ذهنو باز میکنه!! (منظور: مشخصه که مسافرت ذهن آدم رو باز میکنه! و افراد کمی هستن که با این مخالفن!)
✔ (v) توسعه یافتن/دادن ! (3 بار)
✎ They are trying to develop the country’s economy.
✍ اونا دارن سعی میکنن که اقتصاد کشور رو توسعه بدن!
✔ (v) محروم کردن، بینصیب کردن ! (3 بار)
✎ The change in his status deprived him of access to classified information.
✍ تغییر در موقعیتش، او را از دسترسی به اطلاعات طبقهبندی شده محروم کرد! (بینصیب کرد!) [مثلاً فرض کنید تا دیروز بنده خدا مدیر بخش الف بوده، الان شده کارمند ساده!]
✎ The study is examining what happens to people when they are deprived of sleep.
✍ پژوهش (مطالعه) داره بررسی میکنه که چه اتفاقی برای افراد میفته، وقتی که اونا از خواب محروم اند! (بینصیب اند!) [منظور: کم میخوابن و …!]
✔ (v) مشخص کردن ! (3 بار)
✎ The report clearly delineates the steps that must be taken.
✍ گزارش، گامهایی که باید طی بشه رو مشخص میکنه!
✔ (adj) عَمْدی – سنجیده، حسابشده ! (3 بار)
✎ I don’t think that was a mistake; I think it was deliberate.
✍ من فکر نمیکنم که اون یک اشتباه بود! فکر میکنم عمدی بود!
✎ He spoke in a clear, deliberate manner/way.
✍ او به حالت واضح و سنجیده صحبت کرد!
✎ a deliberate choice/decision
✍ یک تصمیم/انتخاب حسابشده (سنجیده)!
✔ (v) اعلام کردن، بیان کردن ! (3 بار)
✎ He declared his intention to resign.
✍ او تصمیمش برای استعفا رو اعلام کرد/بیان کرد!
✎ She declared [=announced] that she would not attend the party under any circumstances.
✍ او بیان کرد که وِی تحت هیچ شرایطی در مهمووونی شرکت نمیکنه!
✔ (v) تحمل کردن ! (3 بار)
✎ She was afraid she wouldn’t be able to bear the pain.
✍ او میترسید که نتونه درد رو تحمل کنه!
✔ (n) هرج و مرج، نابسامانی، بینظمی ! (3 بار)
✎ The loss of electricity caused chaos throughout the city.
✍ نبود برق، باعث بینظمی و هرج و مرج در سراسر شهر شد!
✔ (adj) عجیب، شگفتانگیز ! (3 بار)
✎ His behavior was bizarre.
✍ رفتار او عجیب بود!
✎ a bizarre story
✍ یک داستان شگفتانگیز!
✔ (v) پیشبینی کردن ! (3 بار)
✎ Sales are better than anticipated.
✍ فروش بهتر از آنچه پیشبینی شد است!
✔ (adj) همینحوووری، رووهوا، عِشقی! ! (3 بار)
✎ an arbitrary decision
✍ یک تصمیم همینجورری! (یک تصمیمی هیچ پایه اساسی و نداره و عشقی گرفته شده! تصمیم رووو هوا!)
✎ an arbitrarily chosen number
✍ یک عدد که به صورت عشقی! [همینجوووری!] انتخاب شده است…!
✔ (v) نزدیک شدن – رویکرد ! (3 بار)
✎ We are approaching [=nearing] our destination.
✍ ما به مقصدمووون داریم نزدیک میشیم!
✎ a new approach to teaching languages
✍ یک رویکرد جدید برای درس دادن زبانهای [خارجی]!
✔ (v) تصریح کردن، بیان کردن – (adj) فصیح، روان ! (3 بار)
✎ Many people are unable to articulate the unhappiness they feel.
✍ خیلی از مردم، ناتوان هستند که ناراحتی که احساس میکنند را بیان کنند!
✎ an articulate argument/essay/speech
✍ یک بحث/نوشته/سخنرانی فصیح (روان)!
✔ (v) بحث کردن! ! (3 بار)
✎ We could hear the neighbours arguing.
✍ ما میتونستیم بشنویم که همسایهها داشتن بحث میکردن! [یعنی انقدر تابلو بود!]
✔ (v) اعلام کردن ! (3 بار)
✎ The government has announced plans to create 10,000 new jobs.
✍ دولت برنامههایی برای ایجاد 10 هزار شغل جدید اعلام کرد!
✔ (n) چیز غیر عادی ! (3 بار)
✎ A storm like that is an anomaly for this area.
✍ یک طوفانی مثل اووون، برای این منطقه یه چیز غیرعادی است!
✔ (v) گرد هم آوردن – مونتاژ کردن ! ! (3 بار)
✎ A large crowd had assembled outside the American embassy.
✍ یک حمعیت بزرگ بیرون سفارت آمریکا جمع شده بودن!
✎ Engineers assembled the parts of the engine.
✍ مهندسین قطعات موتور را به هم مونتاژ کردند!
✔ (adj) مهربان و بخشنده ! (3 بار)
✎ A benevolent uncle paid for her to have music lessons.
✍ یک دایی مهربان و بخشنده برای او پول پرداخت تا کلاس زبان داشته باشه! (تا بتونه مثلاً بره کلاس و …!)[متأسفانه این روزها خیلی سخت پیدا میشه از این آدمها!]
فردا نهایتاً تا ساعت 21 سه لغت دیگه در همین نوشته قرار میگیرد! پس با ما در مجموعه بررسی روزانه پرتکرار کنکور کارشناسی ارشد، همراه باشید!
فردا سه لغت بعدی رو در قالب درس بعدی دنبال خواهیم کرد، فردا نهایتاً تا ساعت 21 لینک درس بعد رو همین زیر قرار میدم!
تعداد دیدگاه | 0 |
تاریخ انتشار | 21/06/2019 |
تاریخ بروزرسانی | 21/06/2019 |