در 16اُمین درس در از مجموعه دروس بررسی لغات پرتکرار زبان عمومی کنکور ارشد، حداقل 21 لغت دیگر از این مجموعه لغات را بررسی خواهیم کرد! در این مجموعه، از پرتکرار ترین لغات شروع کردیم و هم اکنون در درس 16 در خدمت شما هستیم!
هر گونه کپی برداری از این مطلب، رضایت مولف را در بر نداشته و شرعاً و قانوناً غیرمجاز است!
البته واضحه که یک دانشجو، برای خودش (تاکید میکنم خودش فقط!) میتونه این لغات رو کپی بگیره و برای خوندن استفاده کنه (اصلاً برای همین داریم مینویسیم این مطلب رو!) ولی منظورم اون دسته از دوستانی است که دوباره همین مطالب رو میرن میذارن توی سایت یا وبلاگ خودشون! یا همین مثال ها و لغات رو میکنن جزوه و …!
●◌◌◌: بیانگر میزان سختی (هرچه دایرههای سیاه رنگ بیشتر باشد، سختتر است!)
adj: صفت!
adv: قید!
n: اسم!
v: فعل!
prep: حرف اضافه!
توجه: هر رنگ بیانگر یک معنی است! و مثالهای هم رنگ با هر معنی، مرتبط با همان معنی هستند! مثلاً اگر رنگ bullet (مداد یا دست اول هر مثال) صورتی است! به معنی این است که آن مثال مربوط به معنی صورتی لغت است!
اگر میخواین این آموزشها رو از اول شروع کنید، به درس 1 مراجعه کنید:
لغات پرتکرار کنکور ارشد – درس 1
✔ (v) تجویز کردن – (v) مقرر کردن ! (3 بار)
✎ If these don’t work I may have to prescribe you something stronger.
✍ اگر این کار نکنه، من ممکنه مجبور باشم برات یه چیز قویتر تجویز کنم!
✎The law prescribes a prison sentence of at least five years for the crime.
✍ قانون برای اون جرم (چون the آورده معلومه کدوم جرم رو داره میگه!) حداقل 5 سال زندان مقرر میکنه!
✔ (n) نگرش، دورنما ! (3 بار)
✎ His father’s death gave him a whole new perspective on life.
✍ فوت پدرش، به او یک نگرش کلی تازه در زندگی داد!
✔ (n) جهت، سمت – (n) گرایش، تمایل ! (3 بار)
✎ the orientation of the telescope
✍ جهتِ تلسکوپ!
✎ These two nations are very different in their political orientation.
✍ این دو ملّت در گرایشهای سیاسی خودشان، خیلی متفاوت هستند!
✔ (n) مجزا، جدا – (v) جداکردن/شدن ! (3 بار)
✎ Use separate knives for raw and cooked meat.
✍ چاقوهای مجزا برای گوشت خام و پخته استفاده کن!
✎ The river separates the two halves of the city.
✍ رودخانه دو نیمهی شهر را از هم جدا میکند!
✔ (v) دخالت کردن – (v) تداخل ایجاد کردن ! (3 بار)
✎ Please, don’t interfere in our private affairs!
✍ لطفاً در امور شخصی ما دخالت نکنید! [بنده خدا شاکیه!]
✎ The drug might interfere with a child’s physical development.
✍ اون دارو (چون the آورده، لابُد داروش مشخصه!) ممکنه با رشد فیزیکی کودک، تداخل ایجاد کنه!
✔ (v) موجب شدن ! (3 بار)
✎ Nothing would induce me to vote for him again.
✍ هیچ چیزی موجب نمیشه که من دوباره برای اون رأی بدم!
✔ (n) بداهه، بداههگویی،بداههنویسی،… ! (3 بار)
✎ The improvisations, however, are not confined to predetermined structures.
✍ بداههها، با این وجود، محدود به ساختارهای از پیش ساخته نیستند!
✔ (n) تأثیر – (n) تصور ! (3 بار)
✎ Her words made a strong impression (on us).
✍ سخنان او تاثیرات عمیقی بر ما گذاشت!
✎ It was my impression [=I thought] that admission was free.
✍ تصور من این بود که پذیرش رایگان است!
✔ (v) استثمارکردن، بهرهکشی کردن – (v) [کاملاً] استفاده کردن، [کاملاً] بهره بردن ! (3 بار)
✎ Homeworkers can easily be exploited by employers.
✍ کسایی که توی خونه کارمیکنن (کار خانگی میکنن!) به سادگی میتونن مورد استثمار کارفرمایان قرار بگیرن! (متاسفانه عموماً همینطوری است! ملولم و انسانم آرزو است!)
✎ The new TV companies are fully exploiting the potential of satellite transmission.
✍ شرکتهای تلویزیونی جدید، کاملاً دارن از از پتانسیل انتقال ماهوارهای بهره میبرند! (استفاده میکنند!)
تذکر: در بررسی لغات پرتکرار زبان عمومی کنکور کارشناسی ارشد! لطفا دقت کنید که برای جلوگیری از دوباره کاری، به سری نگاه توجه کنید!
مثلاً impede یعنی مانع شدن! و حالا impediment یعنی مانع!
یا exploit حالت فعلی دارد! [به معنی استثمار کردن، کاملاً استفاده کردن!] و مشخصاً exploitation حالت اسمی همین فعل است! [به معنی استثمار، استفاده کامل!] و دیگه اینا رو نیازی نیست به عنوان کلمات جداگانه یاد بگیرید!
✔ (n) ارتباطات، تبادل نظر ! (3 بار)
✎ Good communication is vital in a large organization.
✍ تبادل نظر و ارتباطات در یک سازمان بزرگ ضروری است!
✔ (v) کاملاً خراب کردن، با خاک یکسان کردن ! (3 بار)
✎ Each one of these bombs can devastate a city.
✍ هریک از این بمبها میتواند شهری را با خاک یکسان کند!
✔ (n) دامنه، وسعت، قلمرو ! (3 بار)
✎ Childcare is no longer solely a female domain.
✍ نگهداری بچه دیگر تنها یک [کار] در حوزه زنانه (مخصوص خانم ها) نیست! [البته واقعاً هیچ وقت نبوده!]
✎ The forest is part of the king’s domain.
✍ جنگل بخشی از قلمرو پادشاه است!
✔ (adj) چیره، مسلط، غالب – (adj) قابل توجه، عُمده ! (3 بار)
✎ the dominant hemisphere of the brain
✍ نیمکره غالب در مغز!
✎ The university has/plays a dominant [=major] role in the local economy.
✍ دانشگاه نقش قابلتوجهای در اقتصاد محلی بازی میکنه!
✔ (v) تشویق کردن، ترغیب کردن ! (3 بار)
✎ I encouraged them to learn foreign languages.
✍ من اونا رو ترغیب کردم که زبانهای خارجی یاد بگیرن!
تبریک! لغات 3 تکرار به بالا رو تموم کردیم! بریم که داشته باشیم لغات 2 تکرار زبان عمومی کنکور ارشد رو! ان شاء الله همراهی کنید! لغت بعدی هم که حکم زنگ تفریح داره!
✔ (adj) قابل قبول ! (2 بار)
✎ an agreement which is acceptable to all sides
✍ توافقی که برای همه طرفها قابل قبول است!
✔ (v) دستیافتن ! (2 بار)
✎ She eventually achieved her goal of becoming a professor.
✍ او در نهایت به هدفش مبنی بر پروفسور شدن رسید!
✔ (n) بزرگسال ! (2 بار)
✎ Some children find it difficult to talk to adults.
✍ بعضی بچهها سختنشووونه که با بزرگسالها صحبت کنند!
توجه کنید که esthetic در انگلیسی آمریکایی استفاده میشود و عموماً این کلمه اینگونه نوشته میشود!
✔ (adj) زیبایی شناسی ! (2 بار)
شاید بگید اشتباه ننوشتم؟! زبیایی شناسی صفت (adj) است؟! جواب اینه که بله! درست نوشتم! به مثال زیر هم دقت کنید!
✎ From an esthetic point of view, it’s a nice design.
✍ از منظر زیبایی شناسی، این یک طرح خوبی است!
توجه کنید که esthetics میشه «علم زیبایی شناسی»! به مثال زیر دقت کنید!
✎ Aesthetics is an important part of Greek philosophy.
✍ علم زیبایی شناسی یک بخش مهم از فلسفه یونان است!
فردا نهایتاً تا ساعت 21 سه لغت دیگه در همین نوشته قرار میگیرد! پس با ما در مجموعه بررسی روزانه پرتکرار کنکور کارشناسی ارشد، همراه باشید!
تعداد دیدگاه | 0 |
تاریخ انتشار | 13/07/2019 |
تاریخ بروزرسانی | 13/07/2019 |